سلام نفسای مامان جونم براتون بگه که چون تابستون امسال بخاطر مراسم دامادی دایی رضا و بحث مدرسه رفتن گیتا خانم نشد بریم سفر واسه همون یه هماهنگی با عمه سمانه کردیم که تو تعطیلات آبان دو خانوادگی بریم کیش . البته عمو مجید شوهر عمه سمانه کویت بود و عمه جون با پسر عمه ها ارنیک و اتبین جون قرار شد بیان . یه دو سه روز بعد اوکی کردن پرواز وهتل بابا جون ( بابای بابا)هم گفتن ما هم باشما می ییایم این شد که سه خانوادگی برای 4 روز از شنبه 4 تا سه شنبه 7 آبان راهی کیش شدیم البته چون بابا اینا دیرتر از ما اقدام کردن و به خاطر تعطیلات یه مقدار شلوغ شده بود پرواز ما جا نداد و مجبور شدن با یه پرواز دیگه البته 2 ساعت زودتر از ما برن کیش ولی هتلمون یکی بو...